شرکت در مسابقات به همین روال ادامه پیدا کرد تا اینکه در مسابقاتی که در باشگاه آقای حسنی تحت عنوان مسابقات انتخابی رنکینگ استانی در تاریخ ۱۳۸۴/۵/۲۹ برگزار شد داوری کردم. تاریخ را به این واسطه در ذهن دارم چون تاریخ حکمی است که با امضاء استاد امین‌رضا مهدویان و استاد عزیزم آقای نژادزمانی عزیز بود که در آن مقطع مدیرکل اداره تربیت بدنی استان بودند.

حدود یکی دو ماه قبل، در کلاس‌های داوری درجه۲ و مربیگری درجه ۳  شرکت کردم. در آن زمان آقای مهرعبداللهی ریاست فدراسیون را بر عهده داشتند و مدرک مربوطه را در همان سال ۱۳۸۴ (دو ماه بعد از برگزاری مسابقات استانی) اخذ نمودم و این شروع حرکت ما در بیلیارد بود.

یادش بخیر.

آنگونه که به خاطر دارم اولین باری که دوستان پیشکسوت عزیزم، آقایان نصرالله جعفری، بیژن امجدی، مریم بهرمان، اردوان نظری، فرهاد قشقایی و… را دیدم، در کلاس مربیگری درجه سه در باشگاه “برگ سبز” تهران با مدرسی آقای مهدویان بود که من به همراه استاد حسین عبداللهی و مهدی علی‌احمدی‌پور به عنوان تیم شرکت‌کننده از کرمان، در این دوره حضور پیدا کردیم.

بخاطر دارم در آنجا آقای عبداللهی در منزل آقای مهدویان بودند و من و آقای مهدی علی‌احمدی‌پور در منزل دوست بسیار عزیزم آقای عظیم شیخ‌اکبری سکونت داشتیم.

دوره بعدی، دورۀ داوری درجه ۲ با مدرسی استاد حسین کریم‌پور در مجموعه ورزشی المپیک با حضور آقایان و بانوان طی سه روز بود.

در این کلاس‌ها افتخار آشنایی با آقای صادق حریری  و سعید نیاورانی (در آن مقطع ناظر فدراسیون بود) را داشتم. همچنین برای اولین بار با دوست عزیزم آقای عباس لرستانی‌زاده هم‌کلاس و هم‌دوره شدم و با ایشان اتاقی در هتل المپیک داشتیم.

با دلخوشی زیاد در باشگاه های بیلیارد حضور پیدا کرده و مسابقات استانی را قضاوت می‌کردیم که شاید هم مخدوش بود.

اواخر سال ۱۳۸۴ بود ، من کسالتی داشتم و عمل جراحی در کمرم انجام داده بودم. آقایان امین مهدویان و مهدی علی‌احمدی‌پور بزرگواری کرده و به عیادت من در منزلی که در شهرک پیروزی داشتم، آمدند. در آن مقطع یا دوره ریاست آقای مهدویان بر استان تمام شده بود یا اینکه ایشان سرپرست بوده و می‌بایست رئیسی برای هیأت استان انتخاب می‌شد.

حکم ریاست هیأت بیلیارد را در سال ۱۳۸۵ و در زمان ریاست آقای غلامرضا مهرعبدالهی بر فدراسیون گرفتم؛ ایشان عضو انجمن مهندسین جمهوری اسلامی ایران هم بودند و مجله‌ای به نام حسبان را چاپ می‌کردند.

دفتر این مجله در طبقه دوم ساختمانی بود که طبقه اول آن به دفتر فدراسیون تعلق داشت. کارمندان فدراسیون در آن زمان را به خاطر ندارم؛ اما دبیر فدراسیون در آن مقطع فردی به نام آقای گرجی بود که بسیار خوش لباس و خوش صحبت بود.

آقای مهرعبدالهی هم در طبقه بالا دفتری داشت و من وقتی که حکم سرپرستی خود را بردم، ایشان در آن دفتر حکم من را توشیح فرمودند. پس از آن، مجمع انتخابات رئیس هیأت بیلیارد استان در سال ۱۳۸۵ برگزار شد و من برگزیده آن مجمع شدم.

کامبیز صنعتی

هیأت، فعالیت خود را آغاز کرده بود و اولین کاری که باید انجام می‌دادم، درست کردنِ یک ساختار برای هیأتی بود که در واقع هیچ چیز نداشت. نه کمیته تعریف شده‌ای و نه عملکرد تعریف شده‌ای؛ در نتیجه به این نقطه رسیدیم که باید عملکردها را تعریف کنیم. پس، در سال ۱۳۸۵ شروع به تعریف کمیته‌ها کردیم. به علاقه‌مندان بیلیاردی در استان هم پیشنهاد دادیم اگر کسی تمایل به همکاری در هیأت دارد، اعلام نماید.

به یاد دارم در اولین قدم، مراسمی گرفتیم و مسابقه‌ای در باشگاه آقای مهدویان برگزار کردیم.

در آن مقطع، سیستمی ارتباطی به نام «پیجر» مرسوم شده بود و من برای آقای مهدویان، علاوه بر اهداء یک تابلو، با شماره همراه خودشان یک پیجر هم خریداری کرده و به ایشان هدیه کردیم و در واقع از زحمات ایشان به نوعی قدردانی نمودیم.

به یاد دارم باشگاه بزرگی در هتل گواشیر تأسیس کرده بودند و آقای مهرعبداللهی هم که برای برگزاری مجمع در کرمان در همان هتل اقامت داشتند، از آن باشگاه بازدید کردند.

مهمترین مسأله و مشکلی که در سال اول فعالیت در هیأت باآن مواجه بودیم این بود که این ورزش را کسی به رسمیت نمی‌شناخت. به یاد دارم به محض ورود در جلسات تربیت‌بدنی بعضی از رؤسای هیأت آن زمان اعلام می‌کردند رئیس قماربازها آمد!!!.

ما باید این تفکر را عوض می‌کردیم. بهترین اتفاق، حضور افرادی در هیأت رئیسه بود که وجاهت اجتماعی بالایی داشته باشند. در نتیجه من از سرور عزیزم جناب آقای حاج‌منصور صرافی که در آن بازۀ زمانی سرپرست بانک‌های سامان جنوب‌شرق کشور بودند درخواست کردم با همین نوع نگاه به کمک ما بیایند تا ما بتوانیم وجاهت و آبروی اجتماعی به هیأت بدهیم و بتوانیم آن را در اجتماع تعریف کنیم. ایشان هم بزرگواری کرده و یکی از اعضاء هیأت‌رئیسه هیأت بیلیارد استان شدند و افتخار بیشتر اینکه، ایشان لطف کردند برادر عزیزم جناب آقای حاج‌رضا جلال‌مآب را به ما معرفی کردند که در تمام سال‌هایی که افتخار خدمتگزاری در مجموعه بیلیارد کرمان را داشتم، در کنار من بودند و ما از حمایت ایشان بسیار بسیار بهره‌مند بوده و هستیم.

در نتیجه هیأت دارای یک وجاهت شد.  جلسات هیأت را یا در دفتر حاج‌آقا صرافی یا در دفتر هیأت و با حضور ایشان برگزار می‌کردیم.

به یاد دارم وقتی ما مهمانی از فدراسیون و یا از هیأت‌های استانی دیگر داشتیم، دوستان بسیار لطف می‌کردند و از لحاظ اسکان یا هر مورد دیگری که نیاز بود، بسیار ما را حمایت می‌کردند.

نهایتاً به این نتیجه رسیدیم که چند مسابقه برگزار کنیم. حضور ذهن دارم که در یکی از اولین مسابقاتی که ما برگزار می‌کردیم، مرحوم ابوی به همراه حاج‌آقا صرافی تشریف آوردند؛ درآن زمان، جناب آقای علی‌اصغر سرمست، مسئول امور باشگاه‌های اداره تربیت بدنی استان بودند و ما برای اهداء جوایز به برندگان مسابقات، ایشان را دعوت می‌کردی

اولین دوره مسابقاتی که در سطح استان برگزار کردیم، بسیار بسیار مورد توجه قرار گرفت. در رشته پاکت‌بیلیارد عزیزانی داشتیم که بسیار خبره بودند؛ آقایان علی فرزادمهاجری، سرمد امیری و دوستان دیگر که در این رشته شاخص بودند.

مهرزاد کمالیان و حسین عبدالهی گرانقدر، عزیزانی بودندکه در شروع حرکت بیلیاردی بسیار به ما کمک کردند و دوست عزیزم آقای سیدعماد حسینی که به عنوان دبیر هیأت درکنار ما بود.

به یاد دارم دو سه هفته بعد از زمانی که ریاست هیأت بیلیارد را برعهده گرفته بودم، یک ضیافت افطاری در رستوران ماهان (در ابتدای خیابان شریعتی) برگزار کردیم و همه دوستان را دعوت کرده و احکام را اعطاء کردیم. دوستان از نظمی که وجود داشت بسیار تا بسیار لذت بردند.آقای ناصر اسفندیاری هم از فرمی که بیلیارد پیدا کرده بود، بسیار خوشحال و مشعوف بود.

در پایان سال ۸۶ به این نتیجه رسیدیم، برای بهتر دیده شدن استان کرمان در جامعۀ بیلیارد کشور، باید جمعیت علمی داوران و مربیان استان را افزایش دهیم.

خاطرم می‌آید در سال ۱۳۸۶ در اولین دوره کلاس‌های داوری‌ آسیایی در تهران که برای حضور در مسابقات آسیایی برگزار می شد، به استان کرمان یک ظرفیت داده بودند که متعلق به من بود؛ اما بعد از حضور در تهران، سهمیه استان کرمان را چند برابر و پنج داور کرمانی را وارد مجموعۀ داوری کشور کردم که بسیار هم موفق عمل کردند.

خروجی آن دوره، آقای مهرزاد کمالیان (اولین داور آسیایی استان کرمان) بود که از افتخارات داوری استان در سطح جهانی و ملی بودند.

در کنار آن، وارد مبحث دوره‌های آموزشی APBU شده بودیم. من و پنج شش داوری که هم‌رده بودیم با هم در تمامی دوره‌ها شرکت کرده و مدارک را یکی پس از دیگری کسب می‌کردیم تا آبرو و عزت کرمان در کشور باشیم.

در سال ۱۳۸۷ میزبان مسابقات کشوری شدیم. این مسابقات در دو رشتۀ ایتبال و ناین‌بال در سالنی سرپوشیده در دانشکده فنی چمران برگزار شد که امکانات بسیار خوبی داشت.

تقریباً اولین کار جدی‌ای که در سطح کشور انجام دادیم، برگزاری این مسابقات بود. در آن زمان دبیر فدراسیون، آقای امین کریم‌زاده فرد بود. مردی میانسال، بسیار خوش‌محضر و خوش‌سخن. با همکاری ایشان این دوره مسابقات هم به خوبی برگزار شد.

دوستان بسیار عزیزی حاصل همکاری ما در آن مسابقات بودند که به کرمان تشریف آورده بودند. آقای فرهاد قشقایی، علی جعفری، بیژن امجد و دوستان دیگر…

بعد از اینکه ما مسابقات را برگزار کردیم، صاحب یک اصالت در فدراسیون شده بودیم. نام کرمان، نامی بود که در بیلیارد کشور تعریف شده بود. در مسابقات مختلف کشوری همیشه سرداور و داورانی از استان کرمان حضور داشتند.

از سال ۱۳۸۶ به بعد که مدرک داوری درجه ۱ خود را گرفته بودم، در دوره‌های داوری و مربیگری آسیایی شرکت می‌کردم.

به یاد دارم در سال ۱۳۸۸ مدرک APBU (C) را گرفتم و بعد از آن، کسب مدارج و ارتقاء مدارک مربیگری و داوری و حضور در میادین رقابت‌ها و مسابقات جهانی شروع شده بود.

به یاد دارم در سال ۱۳۸۹ بعد از اینکه دوره اول ریاستم بر هیأت استان تمام شده بود، تمایلی برای ادامه نداشتم. روزی به استاد خود، آقای حسین عبداللهی گفتم تمایلی به ماندن در مجموعه هیأت ندارم. در آن مقطع آقای علی گرامی‌پور دبیر هیأت استان بودند. آقای عبداللهی گفتند: درختی که تازه کاشتیم، در حال ثمر دادن هست، اگر ما این مجموعه را رها کنیم، این ثمر به نتیجه نخواهد رسید. نهایتاً ماندیم و ادامه دادیم.

بعد از اینکه در سال ۱۳۸۵ در زمان ریاست آقای مهرعبداللهی به عنوان رئیس هیأت انتخاب شدم، در سال ۱۳۸۶ مسائل و مشکلاتی اقتصادی برایشان پیش آمد و از سمت خود کناره گرفتند و مدت بسیار کمی آقای علی‌اکبر شعبانی‌فرد به عنوان سرپرست و پس ازآن در سال ۱۳۸۶ یا اوایل ۱۳۸۷، به عنوان رئیس فدراسیون انتخاب شدند. ایشان اهل شیراز (جهرمی) و بسیار خوش محضر بود و در جایگاه‌های مختلف کشور سابقه سیاسی قوی‌ای داشت.

خاطرم می‌آید در زمانی که برای داوری مسابقات قهرمانی کشور به تهران رفته بودیم، ایشان برای برگزاری مراسم اختتامیه آمده بودند. در آن زمان آقای فرهاد قشقایی مسئول کمیته امور استان‌ها بودند و در آن مراسم مرحوم سیدعباس حسینی (اهل قزوین) هم حضور داشتند، بسیار انسان نازنینی بود و عکسی به یادگار از آن مراسم دارم.

کامبیز صنعتی باشگاهداران

تیم داوری بسیار قدرتمندی در آن مسابقات داشتیم. آقای امیر اشرف زاده، داریوش اسماعیل زاده و…

در مسابقاتی که ما بازیکنان کرمانی را اعزام می‌کردیم، به دلیل تعدد زیاد بازیکنان کرمانی، پس از ورود به جدول یک شانزدهم در قرعه‌کشی مجبور به رقابت به یکدیگر می‌شدند و این موضوع بسیار برای من مایه مباهات بود.

دهه سوم زندگی من بیشتر به فعالیت‌های مدیریت ورزشی ربط داشت، درس را رها کرده بودم، گه‌گاهی به صورت موقت دوره‌های زبان برمی‌داشتم، اما تمام فکر و ذکر من مجموعه بیلیارد بود و اتفاقاتی که پیش رو بود.

در سال ۱۳۹۰ نیز دومین مرتبه، برای ریاست هیأت استان انتخاب شدم. دورۀ بسیار خوب و دوره پیشرفت ما در مبحث بیلیارد بود.

به یاد دارم بعد از سال ۸۷ که ما مجبور بودیم از تیمی غیر بومی برای برگزاری مسابقات و… استفاده کنیم، با خود عهد ‌بستم مسابقاتی با نیروهای بومی برگزار کنیم؛ این اتفاق در ابتدای سال ۱۳۹۱ افتاد و ما توانستیم مسابقه‌ای در رشته پاکت‌بیلیارد با تمام داوران کرمانی برگزار کنیم. اگر اشتباه نکنم در همان مسابقات، آقای معین ایرانمنش (بازیکنان استان) توانست مقام پنجم‌مشترک را به دست آورد.

مسیر پیشرفت بیلیارد واقعاً در مسیر بسیار بسیار خوبی در حال گام برداشتن بود هر چند که دوستان هم‌نسل و همکار من شروع به تفرقه‌افکنی و بروز اختلاف در هیأت کرده بودند  و سعی می‌کردند این مسائل را در فدراسیونی بازخورد دهند که من در آن  فدراسیون نیروی شاخص شهرستانی شناخته می‌شدم و واقعیت این بود که من از لحاظ علمی و تخصصی وارد مجموعه‌ای می‌شدم که در سطح تصمیم‌گیری در آن بازه زمانی در کشور بود.

این شرایط رو به رشد را داشتیم و به راحتی مسابقات کشوری را برگزار می کردیم. به راحتی میزبان مسابقات کشوری می شدیم و توان اجرایی بالایی که داشتیم امکان هر نوع حرکتی را به ما می داد. در اواخر سال ۱۳۸۹ به این فکر رسیدم می‌بایست در کنار فعالیت ورزشی، فعالیت های درسی خود را نیز به نتیجه برسانم. پس در سال ۱۳۸۹ برای ارتقاء مدرک خود شروع به درس خواندن کردم. در بین رشته‌هایی که می‌توانستم انتخاب کنم در دانشگاه آزاد اسلامی شعبه زرند امتحان ورودی کارشناسی ارشد رشته علوم اجتماعی دادم که بسیار به آن علاقه‌مند بودم.

کارشناسی ارشد خود را در رشته مردم شناسی قبول شدم و شروع مجدد درس خواندنم در سال ۱۳۹۰ بود. با شروع دوره کارشناسی ارشد که تا سال ۹۲ ادامه پیدا کرد، بسیار به این مباحث علوم اجتماعی علاقه‌مند بودم.

ترم اول دانشگاهم با شروع مسابقات آسیایی در جزیره کیش مصادف شده بود. در آن مسابقات پس از یک بار مردودی در کلاس‌های داوری آسیایی، موفق شدم در سال ۹۰  مدرک خود را گرفته و در ردۀ داوران ACBS قرار گیرم.

نوشته شده در:  ۱۶ تیرماه ۱۴۰۱